نهج البلاغه
نوشته شده توسط : داود رزاقی راد

نهج البلاغه

رو سیاهم سوی مولا چشم یاری دوختم

این همه حکمت ز مولایم علی آموختم

فقر را همچون لباس تازه بر تن می کند

هر کسی که ادعای شیعه بودن می کند

گفت با مردم چنان باشی که چون مرگت رسد

اشک ریزند و دعای خیر بر روحت رسد

چون که نعمت های خالق بر تو گردد اشکار

ناسپاسی نعمتت را می نماید دور و خوار

فرد نیکوکار از اعمال نیکو بهتر است

آنکه بدکار است از اعمال زشتش بدتر است

در شگفتم از کسی که ناامید است از خدا

می تواند توبه گوید تا شود عمری رها

دل نبندد اهل ایمان بر کسی غیر از ا لاه

از کس وچیزی نمی ترسد به جز کار گناه

آن گناهی که تو را اخر پشیمانت کند

بهتر از آن کار نیکویی که خودخواهت کند

قلب احمق در دهان عاقل زبانش در دل است

چون قناعت ثروتی پیدا نمودن مشکل است

بخل ننگو ترس نقصان ناتوانی افت است

هر شکیبایی شجاعت زهد همچون ثروت است

هر تهی دستی به شهر خویش هم بیگانه ایست

گر به دشمن دست یابی بخشش اش شکرانه ایست

آن کسی که در هوای آرزوی خویش تاخت

در مصاف مرگ آخر زندگانی را بباخت

می شود افسرده دل ها همچونان اندامتان

پس بجویید حرف های حکمت آموز زمان

نیست اندک آن عمل هایی که با ایمان کنی

بهترین زهد تو آنکه زهد خود پنهان کنی

داود رزاقی راد

از کتاب کویرافلاک





:: برچسب‌ها: نهج البلاغه-زهد-علی-روزپدر ,
:: بازدید از این مطلب : 498
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: